۱۳۹۸ دی ۱۱, چهارشنبه

مصاحبه با تاريخ - (گفت و گو)


روزنامه ی جام جم
چهارشنبه 03 تير 1388

گفت و گو با اميرحسن ندايي، كارگردان برنامه «دشمنان يك ملت»

مصاحبه با تاريخ

جنگ ايران و عراق براي بيشتر ما ايرانيان محدود به تصاويري است كه هرسال در چند مناسبت مشخص با حضور در شبكه‌هاي تلويزيوني، رنگ و بوي متفاوتي به اين شبكه‌ها مي‌دهند؛ آغاز تجاوز عراق به ايران، فتح خرمشهر و سالگرد چند عمليات بزرگ، برخي از اين مناسبت‌هاست كه در آن فيلم‌هاي مستندي از جنگ پخش مي‌شود.

تصاويري كه شما از اين رويدادها مي‌بينيد، پشت صحنه‌اي هم دارد كه شايد از متن اين حوادث جذاب‌تر و غيرتكراري‌تر به نظر مي‌رسد. اين وقايع، دستمايه برنامه مستندي به نام موقت «دشمنان يك ملت» قرار گرفته كه به تهيه‌كنندگي محمد جبارزاده توسط اميرحسن ندايي، كارگرداني و با حضور شهرام نجاريان تصويربرداري شده است. در اين برنامه، بسياري از چهره‌هاي سياسي اروپا با حضور در مقابل دوربين اين برنامه نسبت به كمك‌هايي كه به عراق در طول جنگ انجام داده‌اند، اعتراف كرده‌اند. اميرحسن ندايي، دانش‌آموخته دكتري پژوهش هنر در گرايش هنرهاي دراماتيك و عضو هيات علمي دانشگاه تربيت مدرس است. او از سال 1372، فعاليت هنري‌اش را آغاز كرده و به عنوان آهنگساز، كارگردان، نويسنده، پژوهشگر و تدوينگر فعاليت داشته است. برنامه دشمنان يك ملت در حال آماده سازي براي پخش از تلويزيون است .




پيش از آغاز مصاحبه، به اين مساله اشاره كرديد كه قرار است مخاطب با ديدن برنامه دشمنان يك ملت با پشت پرده جنگ ايران و عراق در زمينه‌هاي كمك‌ اقتصادي، نظامي، اطلاعاتي و سياسي كشورهاي غربي به عراق در طول سال‌هاي جنگ ايران و عراق آشنا شود. بد نيست اشاره كنيد كه براي رسيدن به اين نقطه، چه مسيري را طي كرديد؟

پيشنهاد ساخت اين برنامه از طرف معاونت سياسي سازمان صداوسيما مطرح شد.هدف از ساخت برنامه هم روشن شدن زمينه‌هاي تاريك جنگ ايران و عراق بود. بسياري از افراد موثر و فعال بين‌المللي پير شده و برخي از آنها نيز فوت كرده‌اند و تنها معدودي از آنها باقي مانده‌اند كه ما توانستيم با آنها گفتگو كنيم. برنامه ‌زير نظر اداره كل برنامه‌هاي سياسي سازمان صداوسيما ساخته شد. مجري طرح آن هم شبكه تهران بود؛ اما احتمالا در شبكه‌اي بجز شبكه تهران پخش خواهد شد. پژوهش اين برنامه هم توسط محمد دوريان آغاز شد كه خودش پژوهشگر و استاد دانشگاه است و پس از آن توسط من ادامه و گسترش يافت. ما به مدت يك ماه‌ و نيم در كشورهاي اروپايي، ضبط مصاحبه‌هاي اين برنامه را انجام داديم. كشورهاي فرانسه، بلژيك، ايتاليا، آلمان و اتريش، مقصد ما در اين سفرها بود. طبق برنامه قرار است در ادامه كار به كشورهاي روسيه، انگلستان، عراق، بحرين و احتمالا گرجستان هم برويم. در هريك از اين كشورها، افرادي مقابل دوربين برنامه ما حضور پيدا كردند و به تشريح اطلاعات خود درباره جنگ ايران و عراق پرداختند.


اين افراد و شخصيت‌ها از چه نظر اهميت دارند و چه كساني هستند؟

شخصيت‌هايي كه در مقابل دوربين اين برنامه حاضر شده‌اند، مهم‌ترين نقطه قوت اين برنامه هستند. ما موفق شديم در اين برنامه تقريبا با مهم‌ترين چهره‌هاي انتهاي قرن بيستم اروپا صحبت كنيم. تقريبا در تلويزيون ما تاكنون برنامه‌اي توليد نشده كه در آن آدم‌هايي در اين سطح از قدرت سياسي مقابل دوربين ظاهر و به بيان حرف‌هاي خود پرداخته باشند. وزراي امور خارجه، دفاع و اقتصاد كشورهاي اروپايي، خاوير پرز دكوئيار دبيركل وقت سازمان ملل، رولان دوما وزير خارجه وقت فرانسه، ژان ماري لوپن رهبر حزب ناسيوناليست فرانسه و از دوستان نزديك صدام، وزير اقتصاد و نخست وزير بلژيك، برخي نظريه پردازان مسائل خاورميانه در اروپا مانند ژاك بوردو، از افرادي بودند كه تاكنون با آنها مصاحبه شده است. مثلا در مصاحبه با دكوئيار، دبيركل وقت سازمان ملل، تمام روند مذاكرات صلح ايران وعراق تشريح شد. خاوير پرز دكوئيار هنگام انجام اين مصاحبه 88 سال داشت؛ ولي حافظه‌اش فوق‌العاده بود. مصاحبه ما با او در خانه‌اش انجام شد و حتي به اين مساله اشاره كرد كه نمايندگان ايران را چه زماني در خانه خود ملاقات كرد و با آنها درباره چه مسائلي صحبت كرد و پس از اين مذاكرات مقدماتي در منزل وي، مذاكرات چگونه ادامه يافت.


در فهرست شما، افرادي هم حضور داشتند كه اصلا حاضر به مصاحبه نباشند؟

وزير خارجه پيشين آلمان، يوشكا فيشر، يكي از افرادي بود كه در هماهنگي‌هاي اوليه براي مصاحبه موافقت كرد؛ اما وقتي به آلمان رفتيم، حاضر به مصاحبه نشد. البته ميخائيل گورباچف و ادوارد شوارد نادزه نيز در فهرست انجام اين مصاحبه‌ها هستند كه در حال رايزني براي جلب رضايت آنها هستيم.


مقامات روسي حاضر به مصاحبه نشده‌اند يا اين‌كه در دسترس نبوده‌ند؟

در خارج از ايران مرسوم است كه مصاحبه‌شوندگان براي حضور در مقابل دوربين، دستمزد طلب مي‌كنند. ميخائيل گورباچف يكي از اين افراد است كه براي مصاحبه تقاضاي دريافت دستمزد كرده است و ما در حال رايزني براي جلب نظر وي هستيم.


براي انجام مصاحبه به آمريكا نرفتيد؟

در كشور آمريكا با چند نفر هماهنگ كرديم؛ اما متاسفانه ويزا داده نشد. قول‌هايي از جيمي كارتر براي مصاحبه گرفتيم؛ اما متاسفانه مشكل ويزا مانع كار بود.


به عراق هم مي‌رويد؟

فهرستي از افرادي در داخل عراق داريم؛ اما منتظريم شرايط اين كشور آرام شود تا براي مصاحبه به اين كشور هم برويم.


محور گفتگو با اين شخصيت‌ها در اين برنامه‌ها چه بود؟

در اين گفتگو‌ها تلاش شد بخشي از تاريخ معاصر كشورمان از نگاه اين افراد مرور شود و بخش‌هاي مهمي از تاريخ جنگ ايران و عراق بررسي گردد. در اين مصاحبه‌ها، بخشي از تاريخ را مرور مي‌كنيم و در اين روند برخي ناگفته‌ها و اتفاق‌هاي پشت پرده را كه تاكنون از آن بي‌‌اطلاع بوديم، مرور مي‌شود. از ابتدا نيز با اين ايده جلو رفتيم كه كار كاملا شكل يك پژوهش علمي و دانشگاهي داشته باشد. در اين زمينه مدارك خوبي هم جمع‌آوري كرديم.


چهره‌هايي كه مقابل دوربين شما حاضر شدند، پيش از اين نيز درباره اين سوژه و مسائل مربوط به جنگ ايران و عراق با شبكه‌هاي ديگر هم صحبت كرده بودند؟

خيلي از آنها براي اولين بار بود كه مقابل دوربين تلويزيون ايران قرار مي‌گرفتند و اين مسائل را مطرح مي‌كردند؛ اما طبيعتا در شبكه‌هاي ديگر در مورد موضوعي كه ما به دنبال آن بوديم، صحبت‌هايي كرده بودند؛ ولي بيشتر آنها براي اولين بار ناگفته‌هاي خود را درباره اين موضوع بيان مي‌كردند.


در طول جنگ ايران و عراق، برخي كشورهاي مسلمان و عربي نيز در كنار صدام حضور داشتند و به عراق كمك مي‌كردند. اين مساله در برنامه شما چه جايگاهي دارد؟

در تحقيقات اوليه به اين مساله توجه كرده بوديم؛ اما متاسفانه كشورهاي عربي براي ساخت اين برنامه اصلا همكاري نكردند. بارها تلاش كرديم براي انجام گفتگو‌هايي با برخي مسوولان نظامي و سياسي اين كشورها به بحرين، كويت، امارات متحده عربي و عربستان برويم؛ اما همه تلاش‌هاي ما ناكام ماند. حتي در كشور بحرين، آدم‌هايي را پيدا كرديم كه مايل به حرف زدن بودند؛ ولي به نتيجه‌اي نرسيديم. علتش هم اين است كه سيستم اطلاع‌رساني در كشورهاي عربي با كشورهاي اروپايي خيلي فرق مي‌كند. اروپايي‌ها خيلي راحت‌تر و بازتر حرف مي‌زنند؛ اما در كشورهاي عربي هميشه اين ترس وجود دارد كه اگر حرفي بزنند بعد مورد سوءاستفاده ديگران قرار مي‌گيرد و براي آنها دردسرساز مي‌شود. ما حتي موفق شديم برخي ژنرال‌هاي عراقي را در اروپا پيدا كنيم؛ اما آنها هم حاضر نشدند با ما صحبت كنند. حتي حاضر شديم چهره آنها را بپوشانيم و صداي آنها را تغيير دهيم؛ اما گفتند حتي با وجود اين تمهيدات، امكان شناسايي و كشته شدن آنها وجود دارد. در انجام برخي مصاحبه‌ها هم با مشكل مواجه بوديم، مثلا وزير امور خارجه وقت ايتاليا خيلي مايل به مصاحبه نبود. شخصا با او صحبت كردم و چارچوب‌ها را مشخص كرديم و تنها پس از اين مذاكره حضوري و توجيه ايشان بود كه پذيرفتند مقابل دوربين ما بنشينند.


چه عاملي باعث اعتماد مصاحبه‌شوندگان به شما شد؟

يكي از دلايلي كه سبب شد اين افراد با ما مصاحبه كنند و اطلاعاتي را در اختيار ما قرار دهند، اين بود كه مي‌خواستند اين اطلاعات در تاريخ ثبت شود. از نظر آنها، ساخت اين برنامه يك رخداد مهم بود و تاكنون از اين جنبه جنگ ايران و عراق بررسي نشده بود.
برنامه اصلا لحن نوستالژيك ندارد و نگاهي كاملا جدي به موضوع خود دارد و بخشي از تاريخ را به تصوير مي‌كشددر اين مصاحبه‌ها، من خودم را به عنوان پژوهشگري معرفي مي‌كردم كه در حال بررسي تاريخ معاصر كشورش است كه در حقيقت نيز همين بود و به آنها مي‌گفتم شما سند تاريخي هستيد و اين اسناد پيش از آن كه از بين بروند، بايد ثبت شوند، مثلا در گفتگو با وزير خارجه ايتاليا به او گفتم، شما اطلاعاتي در ذهن داريد كه يا بايد منتقل شود يا از بين برود، پس اجازه بدهيد ثبت شود. نكته ديگر تمايل كشورهاي اروپايي به برقراري ارتباط صحيح و درست با ايران بود. تقريبا تمام كشورها تمايل به برقراري ارتباط با ايران داشتند و مي‌گفتند ما در جبهه مخالف نيستيم، فقط مي‌خواهيم به يك تعامل و نقطه گفتگو برسيم و به همين سبب شركت در اين مصاحبه را گامي در اين جهت مي‌دانستند. هماهنگي براي انجام اين مصاحبه‌ها هم معمولا از سوي رايزني‌هاي فرهنگي و سفارتخانه‌هاي ايران در كشورهاي اروپايي انجام مي‌شد. رايزن فرهنگي ايران در پاريس و سفارت ايران در بلژيك، همكاري خيلي خوبي در اين زمينه با ما داشتند. ما از سوي سفارتخانه معرفي مي‌شديم و درواقع ما نماينده كشور ايران، نه تلويزيون دولتي ايران بوديم و اين دليل مهمي براي انجام مصاحبه بود. پيش از رفتن ما به اروپا هم هماهنگي‌هاي لازم براي انجام اين مصاحبه‌ها صورت گرفته بود تا به محض اين‌كه به مقصد رسيديم، مصاحبه‌ها را انجام دهيم. ما به محض رسيدن به پاريس، از فرودگاه مستقيم به سراغ مصاحبه با نماينده سازمان امنيتي اروپا رفتيم و با 2 عضو امنيتي اين شورا صحبت كرديم كه هر دو از متخصصان امور خاورميانه بودند. ما در هفته 5 روز كاري داشتيم و خيلي از اين شخصيت‌ها گرفتاري خاص خود را داشتند و براي انجام برخي مصاحبه‌ها بايد از هفتخوان رستم رد مي‌شديم، مثلا پونسه از جلسه سناي فرانسه بيرون آمد و در كنار صندلي ناپلئون با ما مصاحبه كرد. ملاقات با لوپن در يك فضاي كاملا اشرافي صورت گرفت.


خود شما هم زمان جنگ در جبهه حضور داشتيد؟

بله. در آن سال‌ها در دو عمليات كربلاي 5 و 6 حاضر بودم و شنيدن حرف‌هاي اين شخصيت‌هاي سياسي، ناخودآگاه خاطرات آن زمان را در ذهنم تداعي مي‌كرد. نكته جالبي كه در تمام اين مصاحبه‌ها مطرح بود، اين بود كه اين شخصيت‌ها اعلام مي‌كردند تمام دنيا پشت عراق بود و تقريبا هيچ كشوري نبود كه از عراق حمايت نكند، به عبارتي تمام دنيا در يك سوي خط بودند و ايران در سوي ديگر. دليل اصلي اين مساله هم اين بود كه بعد از انقلاب، دنيا از ايران مي‌ترسيد و بخصوص بعد از اشغال لانه جاسوسي، اين وحشت به همه دنيا نفوذ كرده بود و آنها مي‌ترسيدند انقلاب ايران فراگير شود. از نظر مصاحبه‌شوندگان در اين برنامه، ايران بايد كنترل مي‌شد و از ميان آدم‌هاي اطراف ايران، صدام حسين اين درونمايه را داشت كه از طرف كشورهاي ديگر تحريك شود و براساس جاه‌طلبي‌هاي خودش و قول‌هاي ديگري كه ميان او و كشورهاي ديگر گذاشته شده بود، به نمايندگي از اعراب به ايران حمله كند. قرارداد الجزيره هم در اين ميان يك بهانه بود كه صدام با پاره كردن آن در مقابل تلويزيون، جنگ را آغاز كرد.


مصاحبه‌شوندگان اطلاع داشتند كه قرار است برنامه آنها از تلويزيون پخش شود؟

بله. خيلي هم از اين مساله استقبال كردند. همه آنها سياستمداراني كهنه‌كار بودند و براحتي مي‌توانستند اهداف من به عنوان يك برنامه‌ساز را پيش‌بيني كنند. به همين سبب خيلي راحت همكاري مي‌كردند. مثلا وقتي تلاش كردم تا از پونسه سوالي را بپرسم كه تمايلي به پاسخ دادن به آن نداشت گفت: «دوست من! من يك سياستمدارم. من نمي‌گم چنين چيزي نبوده مي‌گم من نمي‌دونم.»
در نهايت هم گفت شما آدم باهوشي هستيد و داريد مرا تحت فشار قرار مي‌دهيد؛ ولي به جايي نمي‌رسيد.


لحن كلي برنامه چگونه خواهد بود؟ آيا قرار است لحني نوستالوژيك داشته باشد و براي ما يادآور خاطرات آن زمان باشد؟

خير. برنامه اصلا لحن نوستالژيك ندارد و نگاهي كاملا جدي به موضوع خود دارد و بخشي از تاريخ را به تصوير مي‌كشد. من معتقدم ما مردمي هستيم كه حافظه تاريخي خوبي نداريم؛ اما نكته مهم آنجاست كه مردمي آينده را در دست مي‌گيرند كه تاريخ خود را بشناسند. جنگ ايران و عراق فصل مهمي از كشور ماست. گذشته از پديده جنگ كه با از بين رفتن منابع، سبب بروز آسيب‌هاي جدي به روحيه مردم شده كه تبعات آن نيز هنوز وجود دارد؛ آنچه مهم است اين كه در يك مقطع تاريخي چه اتفاقي رخ داد و چه شد كه جنگ شروع شد؟ چگونه پيش رفت؟ و در نهايت به كجا رسيد؟ و اين سوال‌ها آن چيزهايي هستند كه تلاش مي‌كنيم در اين برنامه به پاسخ آن برسيم.


آيا در برنامه شما بازسازي صحنه‌ها به شكل مستند هم صورت گرفته است؟

بخش‌هاي كوچكي را بازسازي مي‌كنيم؛ ولي بيشتر حجم برنامه مبتني بر مصاحبه و تصاويري است كه گرفته‌ايم. ما از خيلي از تاسيسات اروپا و امكانات نظامي آنها تصوير گرفتيم. از نمونه‌هاي موشك كروز تا هواپيماهاي ميراژ و... در بخش‌هايي از اين كشورها به عنوان مجري پلاتوهايي را گفتم كه به عنوان روايت در برنامه استفاده خواهد شد.


تصاوير آرشيوي نيز در اين برنامه مورد استفاده قرار مي‌گيرد؟ آيا كشورهايي كه به آنها سفر كرديد، تصاوير آرشيوي مناسبي براي استفاده داشتند؟

بله.كتابخانه ملي فرانسه ژرژ پمپيدو اطلاعات خوبي در زمينه جنگ داشت. يك‌سري تصاوير آرشيوي از امكانات هوايي اروپا هم تهيه كرديم. از طرفي تصاوير منتشر نشده‌اي از تاثيرات سلاح‌هاي شيميايي بر سربازان ايراني هم وجود داشت كه مورد استفاده قرار گرفت. در همين سفرها با يك پروفسور اروپايي (پروفسور هندريكس) ديدار داشتيم كه نماينده سازمان ملل متحد در بازرسي از مناطق آلوده شيميايي بود و هنوز در آزمايشگاه خود نمونه‌هايي از مواد و اشياي آسيب‌ديده و آلوده از مواد شيميايي از حلبچه و سردشت را داشت. او مي‌گفت اين قطعات هنوز بعد از 22 سال فعال است و در صورت تماس مي‌تواند افراد را آلوده كند. حتما مي‌دانيد كه هنوز در منطقه سردشت اين آلودگي‌ها به نوع غيرمستقيم قرباني مي‌گيرند. ما با مراجعه به بيمارستان‌هايي كه مصدومان شيميايي را پذيرفته بودند هم تصاويري تهيه و با پزشكان مصاحبه كرديم.


در زمينه‌هاي مختلف به آنچه مي‌خواستيد، رسيديد؟

در برخي از بخش‌ها با مشكلاتي مواجه بوديم؛ اما هميشه راهي براي دور زدن مشكلات پيدا مي‌كرديم،‌ مثلا درباره هواپيماهاي جاسوسي آمريكايي كه در عربستان مستقر بودند، چيزهايي شنيده بوديم. خيلي از مصاحبه‌شوندگان كاملا منكر اين مساله مي‌شدند؛ ولي برخي ديگر درباره آن تناقض‌گويي مي‌كردند و ما اين بخش‌ها را در برنامه در كنار هم قرار خواهيم داد، مثلا رولان دوما، وزير اسبق امور خارجه فرانسه، ميزان مبالغ وام‌هاي فرانسه به عراق را به ما گفت. به اين مساله هم اشاره كرد كه خيلي‌ها اعتبارهاي فراواني در اختيار عراق قرار دادند تا اين كشور سلاح بخرد. بعضي از آنها مي‌گفتند جنگ ايران و عراق براي ما يك بازار بود و هركس، چيزي مي‌خواست به او مي‌فروختيم؛ اما وقتي از برخي از آنها مي‌پرسيديم چرا خيلي چيزها به شكل مجاني در اختيار عراق بود؟ گير مي‌افتادند و مي‌گفتند آن مساله مربوط به شرايط خاصي بود.


بيان اين حرف‌ها از سوي اين افراد برايشان مسووليت حقوقي به دنبال نداشت؟

آنها خودشان محاسبه شده صحبت كردند. خيلي از آنها ديگر عهده‌دار مسووليتي دولتي نيستند. اطلاعاتي هم كه از سوي آنها منتقل مي‌شد، بخشي از تاريخ بود كه بيش از 20 تا 25 سال از وقوع آن مي‌گذشت و بيان آن از نظر اروپايي‌ها، مشكلي را ايجاد نمي‌كرد. اغلب اين افراد اطلاعات بسيار خوبي را درخصوص آغاز جنگ بيان كردند.


به نظر خود شما آنچه تاكنون ساخته‌ايد، برنامه كاملي است؟

قطعا نه. بايد حتما تصاوير اضافي ديگري نيز گرفته شود. اگر بتوانيم با شخصيت‌هاي عراقي، روسي و ايراني هم مصاحبه كنيم، برنامه كامل‌تر خواهد شد. متاسفانه مصاحبه با اغلب مسوولان ايراني بسيار مشكل‌تر از گفتگو با معاون رئيس‌جمهور فرانسه است. البته اميدوارم انعكاس اين مصاحبه بتواند كمكي به اين مساله كند، ضمن آن كه خود صداوسيما بايد به ميزان اهميت اين برنامه آگاه باشد و امكانات لازم براي ادامه ساخت آن را فراهم كند.
اميدوارم مسوولان و مديران سازمان همان طور كه در آغاز از اين برنامه پشتيباني كردند، براي ادامه نيز آن را ياري دهند. اگر مسوولان و مديران نظام نيز به اندازه مسوولان اروپايي با ما همكاري كنند قطعا برنامه به نتيجه درخشاني خواهد رسيد، ضمن آن كه اين امكان فراهم شود تا حد امكان حقيقت تاريخ را در اين برنامه بيان كنيم؛ زيرا تاريخ هرگز از ميان نخواهد رفت و ما در مقابل آن مسووليم. با گفته‌هاي ما تاريخ تغيير نخواهد كرد.

رضا استادي

هیچ نظری موجود نیست: